2یا لثارات الحسین

  • خانه 

عاشقانه های شهدا

21 آذر 1396 توسط زهرا افرادي

همسر شهید #شهید_محمدتقی_سالخورده : 
چند ماہ بعد از عقد من و آقامحمد رفتیم بازار برای خرید. دو تا شال خریدم…:)

یکیش شال سبز بود که چند بار هم

پوشیدم

اما یه روز #محمد به من گفت :😌

خانومی اون شال سبزت رو میدیش به من؟:’(

حس خوبی به من میده☺️

شما #سیدی و وقتی این شال سبز شما

همراهمه قوت قلب می گیرم☺️

گفتم : آره که می شه…:|

گرفت و خودش هم دوردوزش کرد

و شد شال گردنش 😍😍😍

تو هر ماموریتی که می رفت یا به سرش می بست

یا دور گردنش مینداخت …☺️☺️🌸

تو ماموریت آخرش هم همون شال دور گردنش بود که بعد #شهادت برام آوردن …:|😭

محمدم رو که نگاه می کردم بهش افتخار می کردم😍😌:|:|

گاهی اوقات توی جمع یا مهمونی که بودیم فقط بهش نگاه می کردم

انگار سال ها ندیده بودمش، بعد همون لحظه بهش پیام می دادم و می گفتم بهت افتخار می کنم☺️❤️

به خودم می بالم که تو همسرم هستی.❤️:|

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

2یا لثارات الحسین

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس